نیک و ژانین در خوشبختی زندگی می کنند تا این که شوهر سابق ژانین سعی می کند آن ها را از هم جدا کند. با از بین رفتن خاطرات نیک ، او باید تصمیم بگیرد که حاضر است چه چیزی را قربانی کند تا بتواند هر چیزی را که دوست دارد حفظ کند، یا رها کند.

در فیلم مرزها "لورا" و پسرش "هنری" مجبور می شوند پدری تک رو، مواد فروش و سبک سربه نام "جک" که از آسایشگاه بیرون انداخته شده را از آن سر کشور به خانه بیاورند و ....

یک زن بیوه ، برای کار آموزی و یادگیری حسابداری و پیدا کردن عشقی جدید، وارد یک شرکت می شود. ولی خیلی زود توجه دو مدیر بسیار متفاوت را به خود جلب می کند و ....

"ویولا" برادر دوقلویی به اسم "سباستین" دارد که بدون اطلاع خانواده عازم لندن شده است. "ویولا" در مدرسه ستاره تیم فوتبال دختران است او پس از تعطیل شدن تیم فوتبال دختران به سبب شباهت فراوانی که به برادرش دارد تصمیم می گیرد خود را به جای برادرش جا زده و وارد مدرسه او شود و ...

این قسمت از فیلم داستان را از جایی روایت می کند که سانست شیمر متوجه حقیقتی در مورد دوستش شده است و انگار دوستش چیزی از وی به یاد نمی آورد و حافظه اش از بین رفته است. او از این اتفاق شوکه شده است و می داند که همه این اتفاقات بعد از صبحدم انسانی روی می دهد...

این انیمیشن با نگاهی انسانی، چند حیوان را در یک جلسه درمانی به تصویر می‌کشد و...

یک مرد و زن بیوه به نام‌ها "سارا" و "رایان" تصمیم می‌گیرند گذشته‌ی خود را فراموش کرده و با یکدیگر رابطه‌ای
جدید را آغاز کنند و...

داستان فیلم درباره زوجی به اسم "جنی و برین" است و در حالی که مشکلات مالی زیادی دارند ولی همچنان زندگی را ادامه میدهند و ....

لورل یک طراح مد لباس است که به عنوان یک دستیار در مرکزی کار می کند. وی به تازگی با یک بازیکن فوتبال آمریکایی آشنا می شود و هیچ چیز در مورد این ورزش نمی داند...

یک تصادف وحشتناک قبل از وقوع در بزرگراه به «کیمبرلی» الهام می شود، و او بزرگراه را می بندد و جان چند نفر را از این حادثه نجات می دهد. اما مدتی بعد افراد نجات یافته بصورت مرموزی یکی یکی می میرند، و حالا کیمبرلی باید قبل از اینکه نوبت خودش فرا برسد، جلوی این ماجرا را بگیرد.